آرمان پرس نوشت:
این روزها و در شرایطی که مذاکرات هسته ای روزهای نه چندان خوبی را پشت سر می گذارد کلید واژه جنگ به عنوان ابزاری برای فشار دو طرف مذاکره علیه مردم کشورمان جهت به نتیجه رسیدن مذاکرات استفاده می شود . از یک طرف غربی ها با تهدید و ارعاب موضوع جنگ و تهدید نظامی را به عنوان ابزاری برای فشار روی مذاکره کنندگان ایرانی استفاده می کنند و از سوی دیگر و با کمال تعجب تیم ایرانی حاضر در گفت و گو ها هم از جنگ به عنوان اهرم فشاری بر منتقدان داخلی شان در راستای رسیدن به توافق نهایی به هر قیمتی استفاده می کنند اما آیا به راستی باید مردم مسلمان ایران را از جنگ ترسانید ؟
به گزارش گروه سیاسی پایگاه خبری تحلیلی آرمان پرس اساس موضوع جنگ و تهدید نظامی کشورمان از اولین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی همواره مطرح بوده است و نظامی که بر پایه آرمان هایش توانسته است نظم نوین مدیریت جهانی را بر هم بزند هزینه این انقلاب عظیم را با زندگی در سایه تهدید نظامی و تحمیل جنگ همه جنابه هشت ساله داده است . باید دانست که در منطق دینی و حکمی نظام اسلامی که انقلاب ما هم بر پایه آن شکل گرفته جنگ یک عامل دفاعی شرعی است که در بسیاری از زمینه ها خیر و برکات زیادی برای یک جامعه به ارمغان می آورد . به طور نمونه اگر بخواهیم ترازوی دقیق ملاک سنجی جنگ تحمیلی را بررسی کنیم دستاوردهای این جنگ نابرابر برای کشور ما بیش از از دست داده هاست و همین امر به خوبی نشان دهنده این است که جنگ می تواند زمینه ساز پیشرفت های قابل توجهی باشد. همان طور که ویرانی اولین گام آبادانی است.
اگر امروز توسعه همه جانبه ای در صنعت دفاعی کشور صورت گرفته و ایران به عنوان قدرت نظامی منطقه ای به دنیا معرفی شده است بخش اعظمی از آن مدیون جنگی است که در قالب دفاع ما را موظف کرد با تکیه بر توان داخلیمان به سمت پیشرفت قدم برداریم و اکنون ما را به جایی رسانده است که می توانیم با افتخار به تهدید های بازدارنده بپردازیم .
جنگ و صلح همواره بخش مهمی از زندگی بشر را تشکیل داده است . مذهب و نظريات مذهبي اهميتي قاطع در فهم ماهيت جنگ و اخلاق نظامي در جهان اسلام داشته و دارد. جنگ که در ادبيات فقه اسلامي با عنوان «جهاد» شناخته مي شود، يکي از فروع دهگانه ديانت اسلام است. و بنابراين، يکي از ابواب اصلي فقه اسلامي مي باشد. برابر آيات و روايات و سيره ائمه معصومين دفاع در برابر تعدّي و تجاوز نظامي بيگانه به حدود قلمرو جامعه اسلامي در زمره نخستين و مهمترين اولويت دفاعي اسلام به شمار مي رود. تا جایی که پیامبر اکرم(ص) میفرمایند : "کسی که جهاد نکرده باشد و یا آرزوی جهاد نداشته باشد و بمیرد، به نوعی نفاتق مرده است". همين اهميت و توجه موجب مي گردد تا تدافعي بودن جنگ و اقدام نظامي در مركز ثقل دكترين نظامي اسلام قرار بگيرد.
کوشش و تلاش در زمان آشتی جهت کسب آمادگی و مجهز بودن برای زمان جنگ و جهاد در قالب آمادگی، آموزش رزمی، بسیج رزمی، افزایش تولید و آموزش مهمات و تسلیحات از موضوعات اساسی در حوزه امور نظامی در اسلام است. همچنین این آمادگی و تجهیز شدن در جهت رعایت اصل بازدارندگی و ایجاد رعب و ترس در دل دشمنان به گونه ای که جرأت حمله و تجاوز به سرحدات سرزمین اسلامی (دارالاسلام) را نداشته باشند، مورد توجه اکید اسلام است. علاوه بر آمادگی کامل و بسیج رزمی نیروها و تأکید بر حفظ آمادگی جسمی و روحی رزمندگان، در قرآن کریم بر آمادگی تسلیحاتی و تجهیزاتی نیز تأکید فراوان شده است. چون بدون دارا بودن امکانات و تجهیزات متناسب با نوع و سطح تهدیدات نظامی در مقاطع زمانی مختلف، مقابله با دشمن کار سهل و آسانی نخواهد بود.
آیات و روایات زیادی در دسترس ما قرار دارد که به آمادگی برای جهاد دعوت کرده است حال آنکه ما می بینیم این روزها و در زیر سایه افزایش تهدید ها و حتی تهدید اتمی کشورمان برای اولین بار در طول انقلاب اسلامی مسئولان نه تنها برنامه ای برای آمادگی مردم در مقابل این تهدید ها ندارند بلکه در اقدامی عجیب مردم را به فرار از جنگ و پناه بردن به دیپلماسی خنده که انتهای آن به هیچ عنوان مشخص نیست دعوت می کنند .
اگرچه دولت ظاهرا هیچ اعتقادی به این آماده سازی ندارد اما نیروهای اصولگرا را چه شده است که در سکوتی خفت بار فرو رفته اند و تلاشی برای تزریق نیروی جنگ و جهاد در مویرگ های جامعه نمی کنند؟ تا به کی باید فریاد توافق سر داد و از جنگ فرار کرد؟ مباحث مذاکره و تحریم تا به کجا؟ چرا ملت را درگیر تورم و رفاه و بیمه کرده ایم؟ و چرا هیچ کس خبری از جهاد پیش رو دم نمیزند؟ جهاد و جنگی که قطعا اتفاق خواهد افتاد.جنگ اخر الزمان و چنگ های پیش از آن. پس در نظر گرفتن عدم احتمال بروز جنگ کاری بس نابخردانه است. اگر در رزو موعود ولی امر مسلمین دستور جهاد بدهند و ملت رفاه زده سرباز زنند و امام امت دوباره تنها بماند چه کسی پاسخگو می شود؟ مگر قرار نیست ما اهل کوفه باشیم تا علی تنها نماند؟ آیا می توان با فرار از جنگ و پناه بردن بر سر میز مذاکرات با شیطان در روز مبادا از امام خود دفاع کرد؟
آیا باید ایرانی غیرتمند مسلمان را از جنگ بر سر منافعی که حق مسلم اوست ترساند ؟ آیا به راستی دستورات دینی ما اینگونه است که مذاکره و خفت هر توافقی را به دلیل روی ندادن یک جنگ بپذیریم؟ قطع پاسخ خیر است؛ این نوع نگاه از آن اسلام نیست و باید دانست که نباید گذاشت فرهنگ جنگ و جهاد در هزار توی سیاست گم شود . باید فهمید که اوج جنگ که از دست دادن جان است برای تفکر ما سرمنزل آغاز سعادتی است که آرزومندان برایش لحظه شماری می کنند. یعنی "شهادت"